سخن كفار در مقام استبعاد معاد، و جواب به آن
" وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ" اين آيه، دليل منكرين قيامت را نقل مىكند، كه جز استبعاد اساسى ندارد، مراد از گم شدن در زمين به قول بعضى «2» از مفسرين ضايع شدن و ناپديد شدن است، هم چنان كه مىگويند:" ضلت النعمة" يعنى نعمت ضايع گشت، بعضى «3» ديگر گفتهاند:" به معناى غايب و گم شدن است" و به هر حال، مراد كفار اين است كه آيا وقتى مرديم، و اجزاى بدنمان متلاشى گشت، و خاكش در زمين گم شد، به طورى كه ديگر اجزاى بدنمان از يكديگر تميز داده نشد، و چيزى از ما باقى نماند كه دوباره خلق شويم، آيا دوباره خلق مىشويم و به همان صورت اول كه داشتيم بر مىگرديم؟و معلوم است كه استفهامشان انكارى است، و مرادشان از خلقت جديد همان مساله بعث و معاد است.جمله" بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ" اعراض از سخن ايشان است، كه مىگفتند:" آيا اگر در زمين گم شويم ..." گويا فرموده: كفار منكر خلقت جديد و قدرت ما بر آن نيستند، و بهانه ديگرى هم ندارند، بلكه تنها علت اين انكارشان اين است كه رجوع به سوى ما و لقاى ما را منكرند. و چون برگشت كلامشان به اين معنا بوده، پاسخشان را طورى داده كه دلالت به(1) مجمع البيان، ج 8، ص 328.(2) روح المعانى، ج 21، ص 124.(3) مجمع البيان، ج 8، ص 328.