اشاره به امتحان و ابتلاء قوم مدين، عاد و ثمود و ... و گرفتار شدنشان به عذاب الهى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 187

" فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ، فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ" كلمه" رجفة" به طورى كه راغب گفته به معناى اضطراب و لرزش خيلى سخت است «1». و كلمه" جاثمين" از ماده" جثم" است، و جثم و همچنين جثوم در مكان، به معناى نشستن در آن، و يا زانو نهادن بر آن است، و اين تعبير كنايه است از مرگ و معناى آيه اين است كه: اهل مدين شعيب را تكذيب كردند، پس زلزله سختى ايشان را گرفت، و صبح همه در خانه‏هايشان مرده بودند، و ديگر از جاى خود حركت نكردند.

قرآن كريم در جاى ديگر در باره داستان مدين فرموده:" وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ" «2»- و نيز فرموده:" فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ" «3»، و از اين آيات برمى‏آيد كه اهل مدين هم دچار صاعقه شدند و هم زلزله.

اشاره به امتحان و ابتلاء قوم مدين، عاد و ثمود و ... و گرفتار شدنشان به عذاب الهى‏

" وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ ..."

در اينجا سياق را تغيير داد، تا تفننى در كلام شده باشد، لذا نخست عاد را آورد، و سپس ثمود را، هم چنان كه در آيه بعد، نخست قارون را ذكر كرده، سپس فرعون و بعد از او هامان را، به خلاف داستانهاى اممى كه قبلا ذكر فرمود، زيرا در آن داستانها نخست نام انبياى هر امتى را مى‏آورد، مانند: نوح، ابراهيم، لوط و شعيب، بعدا نام عاصيان آن امت‏ها را.

و دو كلمه" عاد و ثمود" در جمله مورد بحث منصوبند به فعلى تقديرى، و تقدير كلام" و اذكر عادا و ثمود- به ياد آر عاد و ثمود را" مى‏باشد.

" وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ"- زينت دادن شيطان اعمال ايشان را كنايه به استعاره است از اينكه شيطان اعمال زشتشان را مورد علاقه و محبتشان قرار داد، و علاقه به آن را در آنان تشديد كرد، و معناى اينكه فرمود: از راه بازشان داشت، اين است كه: از راه خدا كه راه فطرت است بازشان داشت، و لذا بعضى «4» از مفسرين گفته‏اند:" مراد از مستبصر بودن آنان، اين است كه: قبلا بر فطرت ساده انسانى خود بودند، و ليكن در آخر شيطان آن را از ايشان بگرفت" ولى ظاهر آيه- همان طور كه در تفسير آيه" كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ" «5» نيز گفتيم- اين است كه: عهد فطرت ساده و سالم قبل از

(1) مفردات راغب، ماده" رجف".

(2) صيحه آنان را كه ستم كردند بگرفت، پس در ديار خود بى حركت شدند. سوره هود، آيه 94.

(3) پس اگر اعراض كردند بگو من شما را از صاعقه‏اى بيم مى‏دهم كه نظير صاعقه عاد و ثمود باشد. سوره فصلت، آيه 13.

(4) روح البيان، ج 6، ص 468.

(5) سوره بقره، آيه 213.

/ 593