معناى جمله:" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ" و ارتباط آن با قبل و بعد
" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ" اين جمله كنايه است از اينكه ممكن نيست كسى بين دو اعتقاد متنافى و دو رأى متناقض جمع كند، اگر دو اعتقاد متنافى ديديم بايد بدانيم كه دو قلب به آن دو معتقد است، يعنى دو فرد مخالف هر يك به يكى از آن دو اعتقاد دارند، و ممكن نيست يك فرد به هر دو معتقد باشد، و اينكه فرمود:" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ- خدا در جوف كسى دو قلب ننهاده" منظور از آن بيشتر بيان كردن است، هم چنان كه در جمله" وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ" «1» نيز اين زيادى آمده.بعضى «2» از مفسرين گفتهاند: جمله مورد بحث زمينهچينى و مقدمهاى است كه الغاى مساله" ظهار" و پسرگيرى را كه بعدا بيان مىكند تعليل نمايد، براى اينكه ظهار (اينكه به همسرت بگويى پشت تو چون پشت مادرم است، و با اين سخن او را بر خود حرام كنى) جمع بين دو متنافى است، يعنى زوجيت و مادرى، و همچنين فرزند ديگران را فرزند خود خواندن دو متنافى است، كه در يك قلب جمع نمىشوند:" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ".ولى به نظر ما بعيد نيست كه بگوييم آيه شريفه تعليل مطلب قبل است، كه رسول خدا (ص) را از اطاعت كفار و منافقين نهى مىكرد و به پيروى آنچه به وى وحى مىشود امر مىفرمود، جمله مورد بحث اين امر و نهى را تعليل مىكند و مىفرمايد اطاعت خدا با اطاعت كفار و منافقين تنافى دارد، چون قبول ولايت خدا و ولايت آنان متنافى است، مثل توحيد و شرك، كه در يك قلب جمع نمىشود" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ".(1) ليكن كور مىشود دلهايى كه در سينهها است. سوره حج، آيه 46.(2) تفسير كشاف، ج 3، ص 520.