اشاره به حقيقت حسن و بيان اينكه خلقت و حسن متلازمند (أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ) و زشتى و بدى ذاتى مخلوقات نيست
" الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ" راغب مىگويد: كلمه" حسن" عبارت است از هر چيزى كه بهجت آورد و انسان به سوى آن رغبت كند، و اين حالت سه قسم است، يكى اينكه چيزى مستحسن از جهت عقل باشد، يعنى عقل آن را نيكو بداند، دوم اينكه از نظر هواى نفس نيكو باشد، سوم از نظر حسى زيبا و نيكو باشد «2». البته اين تقسيمى است براى زيبايى از نظر ادراكات سهگانه انسان.و حقيقت حسن عبارت است از سازگارى اجزاى هر چيز نسبت بهم، و سازگارى همه اجزاء با غرض و غايتى كه خارج از ذات آن است، بنا بر اين، زيبايى روى به معناى جور بودن و سازگار بودن اجزاى صورت از چشم و ابرو و بينى و دهان و غيره است، و حسن عدالت سازگاريش با غرضى است كه از اجتماع مدنى منظور است، و آن به اين است كه در جامعه هر صاحب حقى به حق خود برسد، و همچنين است حسن هر چيز ديگر.دقت در خلقت اشياء كه هر يك داراى اجزايى موافق و مناسب با يكديگر است، و اينكه مجموع آن اجزاء مجهز به وسايل رسيدن آن موجود به كمال و سعادت خويش است، و اينكه اين مجهز بودنش به نحوى است كه بهتر و كاملتر از آن تصور ندارد، اين معنا را دست مىدهد كه هر يك از موجودات فى نفسه و براى خودش داراى حسنى است، كه تمامتر و(1) هر يك از ايشان دوست مىدارد هزار سال عمر كند. سوره بقره، آيه 96.(2) مفردات راغب، ماده" حسن".