مقصود از اينكه فرمود:" لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ..."
" لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً" كلمه" أسوة" به معناى اقتداء و پيروى است، و معناى" فِي رَسُولِ اللَّهِ" يعنى در مورد رسول خدا (ص)، و اسوه در مورد رسول خدا (ص)، عبارت است از پيروى او، و اگر تعبير كرد به" لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ- شما در مورد رسول خدا (ص) تاسى داريد" كه استقرار و استمرار در گذشته را افاده مىكند، براى اين است كه اشاره كند به اينكه اين وظيفه هميشه ثابت است، و شما هميشه بايد به آن جناب تاسى كنيد.و معناى آيه اين است كه يكى از احكام رسالت رسول خدا (ص)، و ايمان آوردن شما، اين است كه به او تاسى كنيد، هم در گفتارش و هم در رفتارش، و شما مىبينيد كه او در راه خدا چه مشقتهايى تحمل مىكند، و چگونه در جنگها حاضر شده، آن طور كه بايد جهاد مىكند، شما نيز بايد از او پيروى كنيد.در تفسير كشاف گفته: اگر كسى بپرسد حقيقت معناى آيه" لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" چيست؟ البته با در نظر گرفتن اينكه كلمه" اسوة" به ضمه همزه قراءت شده، در جواب مىگوييم دو احتمال هست، اول اينكه خود آن جناب اسوهاى حسنه و نيكو است، يعنى بهترين رهبر و مؤتسى يعنى مقتدى به است، و اين تعبير نظير تعبير زير است، كه در باره كلاهخود مىگويى بيست من آهن، يعنى اين كلاه بيست من آهن است، دوم اينكه بگوييم خود آن جناب اسوه نيست، بلكه در او صفتى است كه جا دارد مردم به وى در آن صفت اقتداء كنند، و آن عبارت است از مواساة، يعنى اينكه خود را برتر از مردم نمىداند «1». و(1) تفسير كشاف، ج 3، ص 531.