معناى اينكه فرمود:" سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 342

عصبانيتش از جهل شنوندگان، و اصرارشان بر گمراهى است، كه هيچ راهنمايى سودى به ايشان نمى‏بخشد، و هيچ اشارتى در حالشان مؤثر واقع نمى‏شود، به همين جهت با اينكه تا كنون در سياق غيبت حرف مى‏زد، ناگهان روى سخن به خود شنوندگان نموده، آنچه كه در معرض ديد و شنوايى ايشان است به رخشان مى‏كشد، بلكه از خواب خرگوشى خود بيدار گشته، و از غفلت بدر آيند.

و به هر حال چه اينكه بنا به گفته ما جمله" أَ لَمْ تَرَوْا" متصل به جمله" فَأَرُونِي" باشد، و التفاتى در كار نباشد، و چه به گفته ديگران عطف و متصل به جمله" بَلِ الظَّالِمُونَ" باشد، و التفاتى از غيبت به خطاب در آن شده باشد، مراد از تسخير آسمانها و زمين براى انسان، انسانى كه آسمان و زمين را مى‏بيند، آن نظام و ارتباطى است كه در اجزاى عالم مشاهده مى‏كنيم، و مى‏بينيم كه چگونه سراپاى عالم را در تحت نظامى عام اداره نموده، و انسان را كه اشراف اجزاى اين عالم محسوس است، شعور و اراده‏اش را درست كرده و تدبير مى‏كند، پس مى‏فهميم كه خداى تعالى سراپاى عالم را مسخر و محكوم اين نظام كرده، تا انسان كه شريف‏ترين اجزاى آن است پديد آيد و به كمال برسد.

معناى اينكه فرمود:" سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ"

كلمه" تسخير" به معناى وادار كردن فاعل به فعلش مى‏باشد، به طورى كه فاعل، فعل خود را به اراده خود انجام ندهد، بلكه به اراده تسخير كننده انجام دهد، همان طور كه نويسنده، قلم را وادار مى‏كند تا به اراده او بنويسد، و مخدوم و مولى، بنده و خدمتگزار خود را وادار مى‏كند تا مطابق دستور و خواست او عمل را انجام دهد، و اسباب مؤثر در عالم هر چه باشد، با سببيتى كه هر يك مخصوص به خود دارد، آن كارى را انجام مى‏دهد كه خدا مى‏خواهد، و خدا از مجموع آنها نظامى را مى‏خواهد كه با آن عالم انسانى را تدبير كند، و حوائج او را بر آورد.

از آنچه گذشت معلوم شد كه" لام" در كلمه" لكم" لام تعليل غايى است، و معناى آن" به خاطر شما" است، و در نتيجه تسخير كننده اين اسباب خدا خواهد بود، نه انسان به خلاف اينكه لام را براى ملك بگيريم كه در آن صورت تسخير كننده انسان خواهد بود، ولى با مشيت خداى تعالى، هم چنان كه بعضى احتمال آن را داده‏اند، و پيشرفت انسانها در مرور زمان، و به خدمت گرفتن اجزاى عالم را در بيشتر مقاصدش، شاهد گفته خود گرفته‏اند، و ليكن اين احتمال با جمله" أَ لَمْ تَرَوْا" نمى‏سازد، چون اگر تسخير كننده خود انسان بود، مسخر خود را مى‏ديد، و ديگر حاجت به اين سؤال نبود.

" وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً"- كلمه" اسباغ" به معناى سنگ تمام گذاشتن، و

/ 593