(رواياتى در ذيل آيات گذشته) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 78
" لا نَبْتَغِي الْجاهِلِينَ"- يعنى ما خواهان معاشرت و مجالست جاهلان نيستيم، اين جمله تاكيد همان مطالب قبل است، و حكايت زبان حال ايشان است، نه اينكه عين اين عبارت را گفته باشند، چون اگر اين عبارت را گفته باشند، و جمله مزبور حكايت گفته ايشان باشد، نه زبان حال، آن وقت مقابله بدى با بدى مىشود و با جمله قبلى كه مىفرمود:" بدى را با خوبى دور مىكنند" منافات دارد.
" إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ" مراد از" هدايت" در اينجا صرف راهنمايى نيست، بلكه رساندن به هدف مطلوب است كه بازگشتش افاضه ايمان بر قلب است، و معلوم است كه اين چنين هدايت كار رسول نيست، بلكه كار خداى تعالى است، و احدى در آن با او شركت ندارد، و اما اگر مقصود از آن راهنمايى بود، معنا نداشت كه آن را از رسول خدا (ص) نفى كند، و بفرمايد تو هدايت نمىكنى، براى اينكه اين قسم هدايت وظيفه رسول است. و مراد از" مهتدين" كسانى است كه هدايت را قبول مىكنند.
بعد از آنكه خداى تعالى در آيات قبل محروميت مشركين يعنى قوم رسول خدا (ص) را از نعمت هدايت، و نيز ضلالتشان را به خاطر پيروى هواى نفس، و استكبار از حق، كه به ايشان نازل شده، بيان كرد، و نيز بعد از آنكه ايمان و اعتراف اهل كتاب را به آن حق ذكر فرمود، آيات اين فصل را با اين جمله ختم كرد كه امر هدايت به دست خدا است، نه به دست تو، به دليل اينكه اهل كتاب را با اينكه قوم تو نيستند، هدايت فرمود، و قوم تو را با اينكه به تو نزديكند، و خيلى دوست مىدارى هدايت شوند، هدايت نفرمود، آرى اوست كه پذيرندگان هدايت را مىشناسد.
بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات گذشته)
در تفسير الدر المنثور است كه بزار، و ابن منذر، و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته)، و ابن مردويه، از ابى سعيد خدرى روايت كردهاند كه گفت رسول خدا (ص) فرمود: خداى تعالى هيچ قومى را، و هيچ دورهاى از بشر را، و هيچ امتى را، و هيچ اهل قريهاى را، در روى زمين بعد از نزول تورات به عذاب آسمانى هلاك نكرد، مگر تنها آن قريه را كه به عذاب مسخ مبتلا ساخت، و به صورت ميمون مسخشان كرد، نمىبينى كلام خداى را كه مىفرمايد" وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ