احتجاج بر مساله معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق
" أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ" اين آيه تا آخر پنج آيه بعدش در وسط داستان ابراهيم واقع شده، با اينكه خود آنها ربطى به قصه آن جناب ندارد، ولى چون مشركين منكر معاد هستند، و آن را بعيد مىشمارند، لذا بر مساله معاد اقامه حجت نموده، و استعباد مشركين را برطرف مىسازد، چون در آيات قبل گفته شد كه عمده در تكذيب رسل همين است، كه ايشان معاد را قبول ندارند، ابراهيم (ع) هم در جمله" إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ" به همين معنا اشاره مىكند.پس در جمله" أَ وَ لَمْ يَرَوْا ..." ضمير به تكذيب كنندگان از همه امتها برمىگردد، چه گذشتگان و چه آيندگان، و مراد از رؤيت، نظر كردن علمى است، نه ديدن به چشم، و جمله" كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ"، در معناى مفعول كلمه" يروا" است، چون كه كلمه" يعيده"، عطف بر محل" يبدء" شده، و اين گفته ما خلاف گفتار بعضى «1» است كه گفتهاند: جمله" يعيده" عطف است بر جمله" أَ وَ لَمْ يَرَوْا" و به هر حال استفهامى كه در آيه شده توبيخى است.و معناى آيه اين است كه: آيا چگونگى ايجاد و اعاده موجودات را نمىدانند؟ يعنى بايد بدانند، كه كيفيت آن دو، مثل هم است، و آن عبارت است از پديد آوردن چيزى كه نبوده.و در جمله" إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ"، اشاره" ذلك" به اعاده بعد از ايجاد است، و اين جمله مىخواهد استبعاد مشركين را برطرف سازد، و بفرمايد: وقتى اعاده عبارت است از ايجاد بعد از ايجاد، براى آن خدايى كه خود شما معتقديد كه عالم را ايجاد كرده، چرا ممكن نيست كه ايجاد بعد از ايجاد هم بكند، و حال آنكه در حقيقت اعاده عبارت است از انتقال دادن خلق از خانهاى به خانه ديگر، و جاى دادن آنها در دار القرار.و اينكه بعضى «2» از مفسرين گفتهاند:" مراد از ابداء و سپس اعاده اين است كه خلق(1) روح المعانى، ج 20، ص 146.(2) روح البيان، ج 6، ص 458.