سؤال خداوند از ملائكه (أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ) و بيزارى جستن ملائكه از عبادت مشركين
" وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ" مراد از" يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً"- به شهادت سياق- عابدها و معبودهايند، و يا به عبارت ديگر بتها و بتپرستانند.و در جمله" ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ" كه خداى تعالى سؤال مىكند، منظور سؤال از اصل فرشتهپرستى نيست، و از ملائكه نمىپرسد، كه آيا بتپرستان شما را پرستش مىكردند يا نه، چون اگر سؤال اين بود. ديگر معنا نداشت ملائكه آن را انكار كنند، بگويند:" سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا ..."، چون در اينكه مشركين ملائكه را مىپرستند هيچ حرفى نيست، بلكه مراد، سؤال از رضايت ملائكه است، كه آيا شما به پرستش مشركين. و خضوع عبادتى ايشان در برابر شما راضى بوديد، يا خير؟ همانطور كه در آيه:" أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ" از حضرت مسيح (ع) نمىپرسد كه آيا تو چنين دستورى دادهاى؟ چون هر چند ظاهر عبارت همين معنا را مىرساند، اما مىدانيم كه منظور اين نيست، چون خداى تعالى مىداند كه مسيح (ع) چنين دستورى نمىدهد، بلكه مراد اين است كه آيا تو راضى بودى كه امتت تو را به عنوان خداى دوم بپرستند؟ خواهى گفت:اين را هم خدا مىدانست كه نه ملائكه به شرك مشركين راضى بودند، و نه مسيح (ع) به شرك نصارى، در جواب مىگوييم: بله درست است، كه خدا اين را هم مىدانست، اما منظور از اين عبارت اين است كه به هر دو طايفه بفهماند كه اميدى كه به شفاعت ملائكه و شفاعت حضرت مسيح (ع) داشتند، بى جا بوده، و براى هميشه از اين شفاعت نااميد باشند، و هر چه در دنيا به اين منظور عبادت كردند، همه هدر رفته، و بى فايده است." قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ"