چند روايت در مورد انحصار علم به چند چيز در خداى تعالى در ذيل آيه:" إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ..."
مؤلف: در عين حال روايات بسيار زيادى از رسول خدا (ص) و ائمه (ع) رسيده كه اين حضرات از آينده حال خود و از زمان مرگشان و اينكه در چه سرزمينى از دنيا مىروند خبر دادهاند، و اين روايات بسيار، روايت بالا و نظائر آن را تقييد مىكند، و حاصل مجموع روايات اين مىشود، كه علم اين پنج امر مخصوص خدا است، و به كسى نداده، مگر آن كس كه خود به وى تعليم نموده است، البته در اين دسته از روايات رواياتى هست كه قبول تقييد نمىكند، مثلا در آنها آمده كه حتى به تعليم الهى نيز كسى در اين پنج مساله آگاه نمىشود، ليكن به اين روايات نبايد اعتناء كرد، براى اينكه روايات پيشگوييهاى ائمه و رسول خدا (ص) آن قدر زياد است، كه نمىشود به خاطر يك روايت از همه آنها چشم پوشيد.و در الدر المنثور است كه ابن منذر، از عكرمه روايت كرده كه گفت: مردى به نام وراث از قبيله بنى مازن بن حفصة بن قيس غيلان، نزد رسول خدا (ص) آمد، و گفت: اى محمد قيام قيامت چه وقت است؟ تا از اين بدبختىها نجات يابيم؟ ديگر اينكه قحطى همه جا و همه سرزمينهاى ما را فرا گرفته، چه وقت نعمت فراوان مىشود؟، و من وقتى از قبيلهام بيرون مىآمدم زنم حامله بود، چه وقت پا سبك مىكند؟ ديگر اينكه امروز فهميدم چه چيزها به دستم آمد، بفرما فردا چه به دست مىآورم؟ و ديگر اينكه من فهميدم در كجا بدنيا آمدم، بفرما ببينم در كجا از دنيا مىروم؟ پس اين آيه در پاسخ وى نازل شد «2».مؤلف: اين روايت خالى از اشكال نيست، براى اينكه آيه شريفه با فقرات سؤال منطبق نيست، در آيه نيامده كه خدا مىداند حمل حامله چه وقت به دنيا مىآيد، تا جواب از(1) خصال، ج 1 ص 290، ح 49.(2) الدر المنثور، ج 5، ص 169.