رواياتى در ذيل آيه:" فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها ..." و بيان مراد از" فطرت" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 16

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 16

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 279

چيست؟ فرمود دين توحيد است «1».

مؤلف: اين روايت را از حلبى و زراره نيز از آن جناب روايت كرده «2» و صدوق هم آن را در كتاب توحيد از علاء بن فضيل، و زراره، و بكير، از آن جناب نقل كرده است «3».

و در روضه كافى به سند خود از اسماعيل جعفى، از امام ابى جعفر (ع) روايت كرده كه فرمود: شريعت نوح اين بود كه خدا به يكتايى پرستيده شود، و در عبادتش اخلاص داشته باشند، و شريكهايى كه براى خدا قائل بودند خلع كنند، و اين همان فطرتى است كه خدا خلق را بر آن خلق نموده «4».

رواياتى در ذيل آيه:" فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها ..." و بيان مراد از" فطرت"

و در تفسير قمى به سند خود از هيثم رمانى، از حضرت رضا (ع) از پدرش، از جدش، از پدرش محمد بن على (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه" فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها" فرمود: آن فطرت عبارت است از لا اله الا اللَّه محمد رسول اللَّه على امير المؤمنين ولى اللَّه، و توحيد تا اينجا است «5».

مؤلف: اين معنا در بصائر الدرجات از امام صادق (ع) «6» و در كتاب توحيد از عبد الرحمن مولاى امام ابى جعفر (ع) از آن جناب روايت شده «7».

و معناى اينكه: فرمود فطرت عبارت است از اين سه شهادت، اين است كه: هر انسانى مفطور است بر اعتراف به خدا، و به اينكه شريك ندارد، زيرا با و جدان خود در مى‏يابد كه به اسبابى احتياج دارد كه آن اسباب نيز سبب مى‏خواهند، و اين همان توحيد است و نيز مفطور به اعتراف بر نبوت نيز هست، زيرا به و جدان خود احساس مى‏كند كه ناقص است، و اين نقص او را نيازمند به دينى كرده كه تكميلش كند، و اين همان نبوت است، و نيز مفطور به ولايت و اعتراف به آن نيز هست، براى اينكه به و جدان خود احساس مى‏كند كه اگر بخواهد عمل خود را بر طبق دين تنظيم كند، جز در سايه سرپرستى و ولايت خدا نمى‏تواند، و فاتح اين ولايت در اسلام همان على بن ابى طالب (ص) است، البته معناى گفتار ما اين‏

(1 و 2) اصول كافى، ج 2، ص 10 (ط اسلاميه).

(3) توحيد صدوق، ص 328 (ط تهران).

(4) روضه كافى، ج 8، ص 236.

(5) تفسير قمى، ج 2، ص 155.

(6) بصائر الدرجات،

(7) توحيد صدوق، ص 329.

/ 593