معارفى از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارفى از قرآن - نسخه متنی

مولف: سید عبدالحسین دستغیب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تسبيح همه موجودات و مالكيت خدا

سوره حديد با تسبيح كردن همه موجودات آسمانى و زمينى براى خداوند عزيز حكيم آغاز مى‏شود، غير خدا به ملكوت خود كه باطن و حقيقت و به تعبير ديگر نفس آن است خدا را از هر چه ناروا است پاك مى‏داند، آن خدائى كه عزت و حكمتش از هر موجودى نمايان است، هر چيز را به جاى خود نهاده و هر چه نياز داشته به او داده است خداوندى كه ذلت شريك براى خود نخواسته و عزيز مطلق است.

همان خدائى كه سلطنت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنها و بالا و زير آنها است براى او است و مالكيت حقيقى براى او است و در غير او، اعتبارى و موقتى است.

همان خدائى كه آفريدگان را آفريد، به آنها جان داد، همان خداى جان گيرنده است كه بر هر چيزى تواناست، حيات و مرگ دل نيز از او است.

سر انسان نمونه‏اى از قدرت بى‏پايان

سپس در اين كتاب درباره قدرت نامحدود خداوند سخن مى‏رود براى نمونه، قدرتهائى در يك وجب صورت يادآور مى‏شود چگونه دستگاههاى مختلف چشم براى ديدن، گوش براى شنيدن، بينى براى بوئيدن، زبان براى چشيدن و كارهاى ديگر، همچنين مغز و سلسله اعصاب، دهان و وضع قرار گرفتن دندانها و تارهاى صوتى با حنجره و صداهاى گوناگون و غيره را يادآور مى‏شود.

آنگاه خطوط بند انگشتان و اختصاصى بودن آن مانند تارهاى صوتى را يادآور مى‏شود يعنى هر فردى خطهاى انگشتان دستش غير از ديگرى است مانند صدايش، لذا انگشت نگارى براى تشخيص هويت اشخاص مرسوم شده است.

سپس نمونه‏اى از قدرت نمائى در عالم گياهان را مى‏خوانيد.

اول و آخر، ظاهر و باطن

در آيات خداشناسى اين سوره، اسماء حسناى پروردگار به نظر مى‏رسد كه خدا را به عنوان اول و آخر، ظاهر و باطن معرفى مى‏فرمايد با بياناتى كه هيچگونه شبهه‏اى در ذهن خوانندگان ايجاد نشود معنى اول را كه علت العلل است مى‏رساند، چنانچه معنى آخر را كه مرجع و منتها است و بازگشت همه به سوى او است روشن مى‏نمايد.

ظاهر بودن خدا را به اسماء و صفات و افعال و خلاصه تجليات حق در مظاهر وجودى بيان كرده و مى‏فهماند كه در عين نهايت ظهور كاملاً ذات مقدسش مخفى و بر همه پوشيده است پس به افعال و اسماء ظاهر و به حسب ذات باطن است.

سپس سخن را به اول اضافى كشانيده و براى نمونه حديث ردالشمس و سخن گفتن ملكوت آفتاب را با اميرالمؤمنين (عليه السلام) بيان مى‏كند كه به حضرت به عنوان اول و آخر سلام كرد، يعنى اول مؤمن به خدا در اين امت و آخر كسى است كه با پيغمبر بود و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از دنيا رفت.

آفرينش آسمانها و معانى عرش

بعد درباره آفرينش آسمانها در شش دوران سخن مى‏رود و مقصود از ايام كه به معنى دوران است روشن مى‏نمايد و عرش را به معنى تدبير امور دانسته و احتمال اينكه به معنى كهكشانهاى فعلى باشد معقول دانسته و بالاخره تمام عالم هستى را عرش خدا مى‏داند.

الا نگاه سخن درباره معلومات نامتناهى پروردگار مى‏رود و در مورد آنچه از زمين بالا مى‏رود كه ملكوت اعمال مؤمنين را شامل مى‏شود و آنچه از آسمان به زير مى‏آيد همه مورد علم خدا است صحبت مى‏شود.

معيت و همراه بودن خدا با بيانى شيوا و قابل درك براى همه گفته مى‏شود و اثر مهمى كه با توجه به اين حقيقت براى تزكيه و بهبود نفس انسانى دارد در ضمن داستان كوتاهى در توجه به دو نام خدا يا حاضر و يا ناظر بيان شده است.

مكافات و مجازات، مبدأ و معاد

سپس رشته سخن، به مسأله معاد كشانده مى‏شود و با بيانى رسا مى‏رساند كه معاد همان مبدأ است و همه از خدائيم و به خدا نيز باز مى‏گرديم.

سپس روشن مى‏نمايد مكافات غير از مجازات است جزا همان پاداش مربوط به آخرت است ولى مكافات عكس‏العمل و آثار وضعى و دنيوى است، هر عملى از هر كس سر مى‏زند يقيناً جزاى آخرتى دارد اما ممكن است مكافات دنيوى نداشته باشد.

براى شاهد مطلب، داستان ابوجهل و ابن مسعود را ذكر مى‏نمايد، در مكه معظمه اوائل اسلام، ابوجهل سيلى محكمى به گوش ابن مسعود مى‏نوازد و او را مجروح مى‏نمايد، پس از پايان جنگ بدر ابن مسعود سر ابوجهل را مى‏برد و گوشش را سوراخ كرده، كشان كشان به سوى پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى‏برد، اين را مكافات گويند، اما جزاى آخرتيش سر جاى خود محفوظ است.

/ 173