قاموس قرآن جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
نميخواهد بگويد: من نكردهام بلكه غرضش ابطال خدائى خدايان است).گفتند: اگر ميخواهيد مجازاتش كنيد، او را بسوزانيد و خدايانتان را يارى كنيد (تا در آينده كسى باين فكر نيافتد و بدانند جزاى اهانت به خدايان سوزاندن است) گفتيم:اى آتش بر ابراهيم خنك و سالم باش. خواستند با اين نيرنك او را مغلوب كنند ولى آنها را زيانكارتر كرديم «فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ» انبياء: 58- 70. حقّانيّت ابراهيم كاملا روشن گرديد.تا اينجا آنچه زير عنوان سير در آفاق و شكستن بتها گفته شد، متّخذ از قرآن مجيد و كاملا ساده و طبيعى است، ولى براى توضيح بيشتر به سه مطلب از آنچه گذشت دوباره اشاره ميكنيم.1- ابراهيم بآزر، خطاب كرد. آيا آزر پدر اصلى آنحضرت بود يا جدّ امّى او؟ اين مطلب در «آزر» تحقيق خواهد شد.2- «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ» صافات: 89 در ترجمه اين آيه گفتيم كه: ابراهيم عليه السلام، آنها را توبيخ كرد و از پرستيدن بتها بر حذر نمود، آنگاه بستارگان نگاه كرد و عظمت خدا در نظرش مجسم شد و از نادانى آن قوم بر آشفت و گفت: من پريشان حالم. در لغت بمكان خوفناك و بقلب كينهور مكان سقيم و قلب سقيم گفته شده است. لازم نيست «سقيم» را حتماً در آيه بمعنى مريض بگيريم و هيچ مانعى ندارد كه مراد از سقيم پريشان حالى باشد و مسلّما ابراهيم در آنوقت ناراحت و پريشان حال بود و ايضا بنظر ميايد كه مراد از سقيم در آيه «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ» صافات: 145 نيز پريشان حالى بوده باشد. يعنى يونس را از شكم ماهى بصحرا انداختيم و پريشان حال بود، نه اينكه مريض و تبدار.در اين صورت باحتمالات زيادى كه در باره آيه فوق گفته شده