قاموس قرآن جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
يافت.و خلاصه جريان چنانكه تفاسير و تواريخ نوشتهاند از اين قرار بود حضرت رسول صلّى الله عليه وآله در يكى از جنگها زنش عايشه را با خود همراه برد وقت برگشتن كه در منزلى نزول كرده بودند، عايشه گردن بند خود را گم كرد، براى پيدا كردن آن از لشگريان دور رفت، مسلمانان پنداشتند كه او در كجاوه خود است، شترش را حركت دادند و رفتند، عايشه برگشت و ديد لشگريان رفتهاند، در همان جا نشست، يكى از مسلمانان بنام صفوان بن معطّل سلّمى كه عقب مانده بود رسيد و عايشه را شناخت شتر خود را خوابانيد و او را سوار كرد و برد بىآنكه حرفى بزند، چون بلشگريان رسيدند، اين ماجرى براى منافقان و بعضى از مريض القلبها عنوان شد و عايشه را نعوذ باللَّه متهم بفجور با آن مرد كردند، و در اين امر، عبد اللَّه بن ابىّ رئيس منافقين از همه بيشتر آن را شهرت ميداد، تا آيات قرآن اين ساخته را تكذيب كرد.نگارنده: از نقل اين داستان ناراحتم، و چون بعضى از مغرضين اهل سنّت نعوذ باللَّه، شيعه را كه از عايشه خوشش نميايد، باين كار متّهم ميكنند و ميگويند: شيعه «نعوذ باللَّه» بعايشه چنين نسبت ميدهند از اين جهت اين را نوشتم و از طرف خودم و شيعه اثنا عشريه ميگويم:هر كه بعايشه چنين نسبت بدهد او كافر و تكذيب كننده قرآن است، زيرا قرآن اين نسبت را تكذيب كرده است.آرى شيعه، عايشه را گناهكار ميداند. زيرا با امام بر حق على بن ابى طالب عليه السّلام بمبارزه برخاست و خون مسلمانان را بهدر ريخت و تا آخر عمر در عداوت آنحضرت پايدار ماند و آيه «فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما» تحريم: 4 در باره او و حفصه نازل شد و غير ذلك. ولى اين كجا و آن نسبت بىاساس كجا؟ نعوذ باللَّه.خداوند بعبد اللَّه ابىّ لعنت كند كه