گفته بودم چو بيائى غم دل با تو بگويم چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيائى
چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيائى چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيائى
آيت الله محمد هادى معرفت : با كمال تعجب شاهد بودم كه ايشان حتى نماز شب را با مساعدت ديگران ايستاده مى خوانند.حجة الاسلام عابدى گويد: چهار سال پيش كه توفيق زيارت آن استاد را داشتم مشاهده كردم كه ايشان با آن كهولت سن و شدت ضعف كه براى رفتن به مسجد دو نفر زير بغل او را گرفته تا به محراب رسانيدند شانزده ركعت نافله ظهر و عصر را ايستاده بجا آورد. و فى ذلك فليتنافس المتنافسون .دكتر محمد على شيخ فرزند علامه محمد تقى شوشترى گويد: يكى از ارادتمندان ايشان كه پيشه ورى كم بضاعت بود براى ضيافت شامى ايشان را به خانه اش دعوت كرد. ميزبان غذايش ساده و ظرفهايش چندان تميز نبود از اين رو من باكراهت غذا مى خوردم ، ايشان متوجه شدند، وقتى ه صاحب خانه براى آوردن ظرف آب از اتاق بيرون رفت ، ضربه اى بر پشت شانه من نواختند و گفتند: مكر از خدا نمى ترسى و شرم ندارى كه چنين رفتار مى كنى ، نمى دانى اين مرد آنچه در توان داشته دريغ نكرده ، اگر با اين حركات دل او را بشكنى چه جوابى به درگاه خدا دارى ؟ بايد از حالا طورى نشان دهى كه بهترين غذا را دارى مى خورى . اين است شيوه مردان خدا.(196)