مردان علم در میدان عمل جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مردان علم در میدان عمل - جلد 7

نعمت الله حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفتارى كه ابوذر با كعب كرد بر عثمان گران آمد به حدى كه سينه اش از غضب گرفت و نزديك بود بتركد عثمان آرزو مى كرد كه كاش اين پيرمرد سركش متجاسر غير ابوذر بود (كه صحابى فداكار پيغمبر است )و او را به سختى مجازات مى كرد. با اين همه نتوانست جلو خشم خود را بگيرد، رو به ابوذر كرده گفت : چقدر مرا اذيت مى كنى از پيش من برو از كشور من و از همسايگى من بيرون برود، ابوذر ديد عثمان خشمناك است گفت : چقدر از همسايگى تو بدم مى آيد! خوب كجا بروم ... مكه نه ، شام نه ، عراق ؟ نه ، مصر؟ نه عثمان هيچكدام اين شهرها را قبول نكرد گفت : اگر به ميل خودم باشد غير اين جاها را قبول نمى كنم حالا كه اصرار دارى هر كجا دلت مى خواهد مرا بفرست ... عثمان خطاب به مروان و درباريها كرده گفت : ابوذر را از اينجا بيرون كنيد و او را سوار شترى كنيد كه پالان چوبى به روپوش داشته باشد و با خشونت تمام او را تا ربذه ببريد آنجا بايد كسى مونسش نباشد تا خدا چه بخواهد، متملقين و چاپلوسها هم با عصا ابوذر را ازخانه بيرون كردند.(216)

/ 362