غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • صبا وقت سحر بويى ز زلف يار مي آورد
    من آن شکل صنوبر را ز باغ ديده برکندم
    فروغ ماه مي ديدم ز بام قصر او روشن
    ز بيم غارت عشقش دل پرخون رها کردم
    به قول مطرب و ساقى برون رفتم گه و بي گه
    سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود
    عفاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد
    عجب مي داشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه
    ولى منعش نمي کردم که صوفى وار مي آورد

  • دل شوريده ما را به بو در کار مي آورد
    که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار مي آورد
    که رو از شرم آن خورشيد در ديوار مي آورد
    ولى مي ريخت خون و ره بدان هنجار مي آورد
    کز آن راه گران قاصد خبر دشوار مي آورد
    اگر تسبيح مي فرمود اگر زنار مي آورد
    به عشوه هم پيامى بر سر بيمار مي آورد
    ولى منعش نمي کردم که صوفى وار مي آورد
    ولى منعش نمي کردم که صوفى وار مي آورد


/ 496