مير من خوش مي روى کاندر سر و پا ميرمت گفته بودى کى بميرى پيش من تعجيل چيست عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقى کجاست آن که عمرى شد که تا بيمارم از سوداى او گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دوا خوش خرامان مي روى چشم بد از روى تو دور گر چه جاى حافظ اندر خلوت وصل تو نيست اى همه جاى تو خوش پيش همه جا ميرمت خوش خرامان شو که پيش قد رعنا ميرمت خوش تقاضا مي کنى پيش تقاضا ميرمت گو که بخرامد که پيش سروبالا ميرمت گو نگاهى کن که پيش چشم شهلا ميرمت گاه پيش درد و گه پيش مداوا ميرمت دارم اندر سر خيال آن که در پا ميرمت اى همه جاى تو خوش پيش همه جا ميرمت اى همه جاى تو خوش پيش همه جا ميرمت