رواق منظر چشم من آشيانه توست به لطف خال و خط از عارفان ربودى دل دلت به وصل گل اى بلبل صبا خوش باد علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن به تن مقصرم از دولت ملازمتت من آن نيم که دهم نقد دل به هر شوخى تو خود چه لعبتى اى شهسوار شيرين کار چه جاى من که بلغزد سپهر شعبده باز سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد که شعر حافظ شيرين سخن ترانه توست کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست لطيفه هاى عجب زير دام و دانه توست که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست که اين مفرح ياقوت در خزانه توست ولى خلاصه جان خاک آستانه توست در خزانه به مهر تو و نشانه توست که توسنى چو فلک رام تازيانه توست از اين حيل که در انبانه بهانه توست که شعر حافظ شيرين سخن ترانه توست که شعر حافظ شيرين سخن ترانه توست