چه بودى ار دل آن ماه مهربان بودي
چه بودى ار دل آن ماه مهربان بودى بگفتمى که چه ارزد نسيم طره دوست برات خوشدلى ما چه کم شدى يا رب گرم زمانه سرافراز داشتى و عزيز ز پرده کاش برون آمدى چو قطره اشک اگر نه دايره عشق راه بربستى چو نقطه حافظ سرگشته در ميان بودى که حال ما نه چنين بودى ار چنان بودى گرم به هر سر مويى هزار جان بودى گرش نشان امان از بد زمان بودى سرير عزتم آن خاک آستان بودى که بر دو ديده ما حکم او روان بودى چو نقطه حافظ سرگشته در ميان بودى چو نقطه حافظ سرگشته در ميان بودى