غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • روزه يک سو شد و عيد آمد و دل ها برخاست
    نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
    چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
    باده نوشى که در او روى و ريايى نبود
    ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق
    فرض ايزد بگذاريم و به کس بد نکنيم
    چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم
    اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود
    ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست

  • مى ز خمخانه به جوش آمد و مى بايد خواست
    وقت رندى و طرب کردن رندان پيداست
    اين چه عيب است بدين بي خردى وين چه خطاست
    بهتر از زهدفروشى که در او روى و رياست
    آن که او عالم سر است بدين حال گواست
    وان چه گويند روا نيست نگوييم رواست
    باده از خون رزان است نه از خون شماست
    ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست
    ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست


/ 496