غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • روشن از پرتو رويت نظرى نيست که نيست
    ناظر روى تو صاحب نظرانند آرى
    اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب
    تا به دامن ننشيند ز نسيمش گردى
    تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند
    من از اين طالع شوريده برنجم ور نى
    از حياى لب شيرين تو اى چشمه نوش
    مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز
    شير در باديه عشق تو روباه شود
    آب چشمم که بر او منت خاک در توست
    از وجودم قدرى نام و نشان هست که هست
    غير از اين نکته که حافظ ز تو ناخشنود است
    در سراپاى وجودت هنرى نيست که نيست

  • منت خاک درت بر بصرى نيست که نيست
    سر گيسوى تو در هيچ سرى نيست که نيست
    خجل از کرده خود پرده درى نيست که نيست
    سيل خيز از نظرم رهگذرى نيست که نيست
    با صبا گفت و شنيدم سحرى نيست که نيست
    بهره مند از سر کويت دگرى نيست که نيست
    غرق آب و عرق اکنون شکرى نيست که نيست
    ور نه در مجلس رندان خبرى نيست که نيست
    آه از اين راه که در وى خطرى نيست که نيست
    زير صد منت او خاک درى نيست که نيست
    ور نه از ضعف در آن جا اثرى نيست که نيست
    در سراپاى وجودت هنرى نيست که نيست
    در سراپاى وجودت هنرى نيست که نيست


/ 496