غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • مجمع خوبى و لطف است عذار چو مهش
    دلبرم شاهد و طفل است و به بازى روزى
    من همان به که از او نيک نگه دارم دل
    بوى شير از لب همچون شکرش مي آيد
    چارده ساله بتى چابک شيرين دارم
    از پى آن گل نورسته دل ما يا رب
    يار دلدار من ار قلب بدين سان شکند
    جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در
    صدف سينه حافظ بود آرامگهش

  • ليکنش مهر و وفا نيست خدايا بدهش
    بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش
    که بد و نيک نديده ست و ندارد نگهش
    گر چه خون مي چکد از شيوه چشم سيهش
    که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش
    خود کجا شد که نديديم در اين چند گهش
    ببرد زود به جاندارى خود پادشهش
    صدف سينه حافظ بود آرامگهش
    صدف سينه حافظ بود آرامگهش


/ 496