اى هدهد صبا به سبا مي فرستمت حيف است طايرى چو تو در خاکدان غم در راه عشق مرحله قرب و بعد نيست هر صبح و شام قافله اى از دعاى خير تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب اى غايب از نظر که شدى همنشين دل در روى خود تفرج صنع خداى کن تا مطربان ز شوق منت آگهى دهند ساقى بيا که هاتف غيبم به مژده گفت حافظ سرود مجلس ما ذکر خير توست بشتاب هان که اسب و قبا مي فرستمت بنگر که از کجا به کجا مي فرستمت زين جا به آشيان وفا مي فرستمت مي بينمت عيان و دعا مي فرستمت در صحبت شمال و صبا مي فرستمت جان عزيز خود به نوا مي فرستمت مي گويمت دعا و ثنا مي فرستمت کيينه خداى نما مي فرستمت قول و غزل به ساز و نوا مي فرستمت با درد صبر کن که دوا مي فرستمت بشتاب هان که اسب و قبا مي فرستمت بشتاب هان که اسب و قبا مي فرستمت