غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • دارم اميد عاطفتى از جانب دوست
    دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
    چندان گريستم که هر کس که برگذشت
    هيچ است آن دهان و نبينم از او نشان
    دارم عجب ز نقش خيالش که چون نرفت
    بى گفت و گوى زلف تو دل را همي کشد
    عمريست تا ز زلف تو بويى شنيده ام
    حافظ بد است حال پريشان تو ولى
    بر بوى زلف يار پريشانيت نکوست

  • کردم جنايتى و اميدم به عفو اوست
    گر چه پريوش است وليکن فرشته خوست
    در اشک ما چو ديد روان گفت کاين چه جوست
    موى است آن ميان و ندانم که آن چه موست
    از ديده ام که دم به دمش کار شست و شوست
    با زلف دلکش تو که را روى گفت و گوست
    زان بوى در مشام دل من هنوز بوست
    بر بوى زلف يار پريشانيت نکوست
    بر بوى زلف يار پريشانيت نکوست


/ 496