غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

شمس الدین محمد حافظ شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



  • مرا مي بينى و هر دم زيادت مي کنى دردم
    به سامانم نمي پرسى نمي دانم چه سر دارى
    نه راه است اين که بگذارى مرا بر خاک و بگريزى
    ندارم دستت از دامن بجز در خاک و آن دم هم
    فرورفت از غم عشقت دمم دم مي دهى تا کى
    شبى دل را به تاريکى ز زلفت باز مي جستم
    کشيدم در برت ناگاه و شد در تاب گيسويت
    تو خوش مي باش با حافظ برو گو خصم جان مي ده
    چو گرمى از تو مي بينم چه باک از خصم دم سردم

  • تو را مي بينم و ميلم زيادت مي شود هر دم
    به درمانم نمي کوشى نمي دانى مگر دردم
    گذارى آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
    که بر خاکم روان گردى به گرد دامنت گردم
    دمار از من برآوردى نمي گويى برآوردم
    رخت مي ديدم و جامى هلالى باز مي خوردم
    نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
    چو گرمى از تو مي بينم چه باک از خصم دم سردم
    چو گرمى از تو مي بينم چه باک از خصم دم سردم


/ 496