نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
أحال الأشياء لأوقاتها، و لأم بين مختلفاتها، و غرّز غرائزها، و ألزمها أشباحها. (6) عالما بها قبل ابتدائها، محيطا بحدودها و انتهائها، عارفا بقرائنها و أحنائها ثمّ أنشأ- سبحانه و تعالى- فتق الأجواء، و شقّ الأرجاء، و سكائك الهواء، فأجرى فيها ماء متلاطما تيّاره، متراكما زخّاره. حمله على متن الرّيح العاصفة، و الزّعزع القاصفة. (7) فأمرها بردّه، و سلّطها على شدّه، و قرنها إلى حدّه. الهواء من تحتها فتيق، و الماء من فوقها دفيق. ثمّ أنشأ سبحانه ريحا اعتقم مهبّها، و أدام مربّها، و أعصف مجراها، و أبعد منشأها (8)، فأمرها بتصفيق الماء الزّخّار، و إثارة موج البحار، فمخضته مخض السّقاء، و عصفت به عصفها بالفضاء. تردّ أوّله إلى آخره، كرد چيزها را مر وقتهاى او را، و جمع آورد ميان مختلفهاى آن، و بديد كرد بديد كردههاى آن را، و لازم گردانيد آن را كالبدهاى آن را. (6) داننده [است] به آن [اشياء] پيش از ابتدا كردن آن، گرد در آينده به حدّهاى آن و نهايت آن، شناسنده [است] به پيوستههاى آن [اشياء] و جوانب آن، پس ابتدا كرد او تعالى گشودن ميان آسمانها را، و شكافتن كنارهها و اطراف هوا را، پس روان كرد در آن آبى به هم كوبنده موج او، بر هم نشسته موج [او]، برداشت او را بر پشت باد سخت [و جنباننده شكننده].(7) پس بفرمود آن [باد] را به باز گردانيدن [آب]، و بر گماشت آن را بر سخت گردانيدن آب، و وابست آن [باد] را وا حدّ او، هوا از زير آن گشاده، و آب از بالاى آن جهنده، پس ابتداء كرد او تعالى بادى ديگر [را و] سخت گردانيد جاى جستن آن را، و هميشه گردانيد ترتيب آن را، و زود گردانيد روانه شدن آن را، و دور گردانيد جاى ابتداء آن را. (8) پس بفرمود او را به هم زدن آب موج زنند[ه]، و انگيختن آشوب درياها، پس مىجنبانيد او را چون جنبانيدن مشك، و سخت