نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
أتمّت أملصت و مات قيّمها، و طال تأيّمها، و ورثها أبعدها. (1) أما و اللّه ما أتيتكم اختيارا، و لكن جئت إليكم سوقا. و لقد بلغني أنّكم تقولون: عليّ يكذب، قاتلكم اللّه فعلى من أكذب أعلى اللّه فأنا أوّل من آمن به، أم على نبيّه فأنا أوّل من صدّقه، (2) كلّا و اللّه و لكنّها لهجة غبتم عنها، و لم تكونوا من أهلها. ويل أمّه كيلا بغير ثمن لو كان له وعاء. «و لتعلمنّ حامل شد، پس آن گاه كه تمام شد آبستنى بينداخت بچّه [را]، و به مرد شوهر آن زن، و دراز شد بيوگى آن زن، و ميراث يافت از آن [زن] شوهر اجنبى. (1) بدانيد و به خدا كه نيامدم به شما من به اختيار، و ليكن آمدم به شما [به ناچار]، و بدرستى كه رسيد به من كه شما مىگوييد: كه على دروغ. هلاك كناد شما را خدا پس بر كه دروغ گويم من اى بر خدا پس من اوّل آن كسم كه ايمان آورد به او، يا بر پيغمبر او [كه دروغ مىگويم] پس من اوّل كسىام كه باور داشت و تصديق كرد او را. (2) حقّا و به حقّ خدا، و ليكن آن گفتار[ى] است كه نمىشناسيد و دوريد از آن و نمىباشيد از اهل آن، لازم گرداناد خدا ويل [را بر مادرش، آن كه تكذيب كرد مرا، مىپيمايم دانش و هدايت را] پيمودنى بى ثمر و بها گر بودى مر او را بار دانى، و هر آينه بدانيد خبر او را [- يعنى صدق گفتار مرا- ] پس