نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
منهم سجود لا يركعون، و ركوع لا ينتصبون، و صافّون لا يتزايلون، و مسبّحون لا يسأمون. (12) لا يغشاهم نوم العيون، و لا سهو العقول، و لا فترة الأبدان، و لا غفلة النّسيان. و منهم أمناء على وحيه، و ألسنة إلى رسله، و مختلفون بقضائه و أمره، و منهم الحفظة لعباده، و السّدنة لأبواب جنانه. (13) و منهم الثّابتة في الأرضين السّفلى أقدامهم، و المارقة من السّماء العليا أعناقهم، و الخارجة من الأقطار أركانهم، و المناسبة لقوائم العرش أكتافهم. (14) ناكسة دونه أبصارهم، متلفّعون تحته بأجنحتهم، مضروبة بينهم و بين من دونهم حجب العزّة، و أستار القدرة. لا يتوهّمون ربّهم بالتّصوير، كنندگانند كه پشت با راست نكنند، وصف زدگان باشند كه زايل نگردند، و تسبيح گويان باشند كه سير نشوند. (12)پس در نيابد ايشان را خواب چشمها، و نه سهو عقلها، و نه سستى تنها، و نه غافلى فراموشى، و از ايشان امينانند بر وحى او تعالى، و زبانهااند وا پيغمبران او، و آمد و شد كنندگانند به حكم و امر او، و از ايشان نگهبانانند مر بندگان او را، و خادمانند مر درهاى بهشتهاى او را. (13) و از ايشان ثابتانند [كه] در زمينهاى فروترين [است] قدمهاى ايشان، و بيرون رفته از آسمان بلندترين گردنهاى ايشان، و بيرون رونده از كنارههاى عالم ركنهاى ايشان، و مناسب و برابر [است] مر پايههاى عرش را دوشهاى ايشان. (14) نگونسار شونده پيش عرش چشمهاى ايشان، در- پيچندگان زير او بالهاى خود را، زده ميان ايشان و ميان كسانى كه جز ايشانند حجابهاى عزّت و پردههاى قدرت، توهّم نكنند پروردگار خود را به صورت بديد كردن، و جارى نكنند بر او صفتهاى پيدا كرده شدهها، و حدّ بديد نكنند او را به جاىها، و اشارت نكنند به او