نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
الإلّ. (2) فإذا كان عند الحرب فأيّ زاجر و آمر هو ما لم تأخذ السّيوف مآخذها، فإذا كان ذلك كان أكبر مكيدته أن يمنح القوم سبّته. (3) أما و اللّه إنّني ليمنعني من اللّعب ذكر الموت، فإنّه ليمنعه من قول الحقّ نسيان الآخرة. (4) إنّه لم يبايع معاوية حتّى شرط له أن يؤتيه أتيّة، و يرضخ له على ترك الدّين رضيخة. (5) قطع مىكند عهد را و قرابت را. (2) پس چون باشد نزديك حرب، پس چه[گونه] زجر كننده[اى] است او و امر كنند[ه] مادام كه فرا نگيرد شمشيرها جاىهاى خود [را]، پس چون باشد آن [گاه كه فرا گيرند شمشيرها]، باشد بزرگترين كيد او [آن] كه عطا دهد قوم را دبر خود. (3) بدان و به خدا بدرستى [كه] باز دارد مرا از بازى ذكر مرگ، و بدرستى كه باز مىدارد او را از گفتار حقّ فراموش كردن آخرت. (4) بدرستى كه او بيعت نكرد با معاويه تا كه شرط كرد مر او را كه بدهد او را عطيّهاى، و عطا دهد او را بر ترك دين حق عطاء اندك. (5)