نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
و هي تجوب مهاوي سدف الغيوب، متخلّصة إليه- سبحانه. (12) فرجعت إذ جبهت معترفة بأنّه لا ينال بجور الاعتساف كنه معرفته، و لا تخطر ببال أولي الرّويّات خاطرة من تقدير جلال عزّته. (13) الّذي ابتدع الخلق على غير مثال امتثله، و لا مقدار احتذى عليه، من خالق معبود كان قبله. (14) و أرانا من ملكوت قدرته، و عجائب ما نطقت به آثار حكمته، و اعتراف الحاجة من الخلق إلى أن يقيمها بمساك قوّته. (15) ما دلّنا باضطرار قيام الحجّة جويندهاند] به او، تعالى. (12) پس بازگرديد[ند] عقلها چون به رو باز زنند، اقرار كرد[ه] به آنك نيابند او را- به گشتن از راه [و] رفتن بى راه- حقيقت معرفت او، و در نيايد به دل خداوندان انديشهها در خاطر آينده[اى] از اندازه بديد كردن بزرگى عزّت او. (13) آن خدايى كه نو چيزى آورد آفريدگان را بر غير مانند[ى] كه مثال گرفته باشد آن را، و بى اندازه[اى] كه پى برده باشد بر آن از خالقى و آفريدگار عبادت كرده كه بوده باشد پيش از او. (14) و فرا نمود ما را از پادشاهى قدرت او، و [از] عجايب آنچه سخن گفت بدان نشانههاى حكمت او، و معترف شد[ن به] حاجت از خلق وا آنكه بردارد آن حاجت را به نگاه دارنده قوّت خود. (15) آنچه دلالت كرد ما را به بيچاره گردانيدن قيام حجّت- از عجايب ملكوت- بر معرفت او تعالى، و ظاهر شد در آفرينندهها- آنك نو آورد آن را-