نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
له على معرفته، و ظهرت فى البدائع الّتي أحدثها آثار صنيعته، و أعلام حكمته، فصار كلّ ما خلق حجّة له و دليلا عليه، و إن كان خلقا صامتا، فحجّته بالتّدبير ناطقة، و دلالته على المبدع قائمة. (16) فأشهد أنّ من شبّهك بتباين أعضاء خلقك، و تلاحم حقاق مفاصلهم المحتجبة لتدبير حكمتك، لم يعقد غيب ضميره على معرفتك، و لم يباشر قلبه اليقين بأنّه لا ندّ لك، و كأنّه لم يسمع تبرّؤ التّابعين من المتبوعين إذ يقولون: «تاللّه إن كنّا لفي ضلال مبين. إذ نسوّيكم بربّ العالمين» (17) كذب العادلون بك، إذ شبّهوك بأصنامهم، نشانههاى صنعتهاى او، و نشانههاى حكمت او، پس گشت همه آنچه بيافريد حجّت مر او را، و دليل بر آن، و اگر چه بود آفريده[اى] بىنطق، پس حجّت او به تدبير حق تعالى سخن گوينده [است]، و دلالت [او] بر نو آفريننده خالق قائم. (16) پس گواهى مىدهم بدرستى كه هر كس كه ماننده مىكند تو را به جدا شدن عضوها[ى] خلق تو، و در هم شد[ن] مفصل بندگاههاى ايشان كه فرا پوشيده است براى تدبير حكمت تو، بسته نشد غيب انديشه [او] بر معرفت تو، و نياميخت به دل او يقين به آنك مثل نيست تو را، و گوئى كه او نشنيد[ه است داستان] بيزار شدن پس روى كنندگان از پس روى كردگان [در قيامت]، چون مىگويند [آنان]: به حقّ خدا بدرستى كه بوديم ما در گمراهى هويدا، چون برابر مىكرديم ما شما را به پروردگار عالميان. (17) دروغ گفتند بر گردندگان از تو، چو[ن]