نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
و نحلوك حلية المخلوقين بأوهامهم، و جزّأوك تجزئة المجسّمات بخواطرهم، [و] قدّروك على الخلقة المختلفة القوى، بقرائح عقولهم. (18) فأشهد أنّ من ساواك بشيء من خلقك فقد عدل بك، و العادل بك كافر بما تنزّلت به محكمات آياتك، و نطقت عنه شواهد حجج بيّناتك، و إنّك أنت اللّه الّذي لم تتناه في العقول، فتكون في مهبّ فكرها مكيّفا، و لا في رويّات خواطرها فتكون محدودا مصرّفا. (19) تشبيه دادند تو را به بتان ايشان، و دادند تو را نشان و علامت آفريدگان به وهمهاء ايشا[ن]، و متجزّى كردند تو را چون جزء كردن مجسّمات به خاطرهاى ايشان، [و] تقدير كردند تو را بر خلقت و آفرينش مختلف قوّتها به نتايج عقلهاى ايشان. (18) پس گواهى مىدهم بدرستى كه هر كس كه مساوى و برابر كند تو را به چيزى از خلق تو بدرستى كه بگرديد به تو، و گردنده به تو كافر است بدانچه فرود آمد بدان، محكمات آيتهاى تو و سخن گفت از او گواهىهاى حجّتهاى روشن تو، و بدرستى كه تو[يى] تو آن خداى [كه] به نهايت نرسيده در عقلها، تا باشى در جاى جستن فكر آن عقول كيفيّت بديد كرده، و نه در انديشههاى خاطرها[ى] عقول حد بديد كرده، [و] باز گردانيده [شده از حالى به حالى]. (19)