نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
من تحت أكنافها، و حمل شواهق الجبال البذّخ على أكتافها، فجّر ينابيع العيون من عرانين أنوفها، و فرّقها في سهوب بيدها و أخاديدها، و عدّل حركاتها بالرّاسيات من جلاميدها، و ذوات الشّناخيب الشّمّ من صياخيدها. (47) فسكنت من الميدان برسوب الجبال في قطع أديمها، و تغلغلها متسرّبة في جوبات خياشيمها، و ركوبها أعناق سهول الأرضين و جراثيمها، و فسّح بين الجوّ و بينها، و أعدّ الهواء متنسّما لساكنها، و أخرج إليها أهلها على تمام مرافقها. (48) ثمّ لم يدع جرز الأرض الّتي تقصر مياه العيون عن روابيها، روان كرد آبهاى چشمهها از بنهاى بينىها[ى آن]، و جدا گردانيد چشمهها را در بيابان[هاى] نرم و كوهها[ى] آن، و راست گردانيد حركتهاى آن را استوار از سنگهاى بزرگ آن، و خداوندان سرهاء كوههاى بلند از سنگهاى بزرگ آن. (47) پس آرام گرفت آن زمين از حركت كردن به استوار شدن كوهها در پاره روى آن زمين، و داخل شدن آن جبال- در اندرون شونده- در فراخىهاى اندرون بينىها[ى آن زمين]، و ور نشستن آن كوهها [بر] گردنهاى نرمهاى زمينها و اصلهاى آن، و فراخ گردانيد ميان آسمان و زمين و ميان آن، و بساخت هوا را نسيم آورنده براى ساكنان آن، و بيرون آورد وا آن زمين اهل آن را بر تمامى منفعتهاى آن. (48) پس از آن نگذاشت زمين خشك آنك باز ماند از او آبهاى چشمهها از پشتههاى آن، و نيابد جداولهاى جوىها وسيلهاى وا رسيدن آن پشتهها، تا كه ابتدا