نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
فئة تهدي مائة و تضلّ مائة إلّا نبّأتكم بناعقها و قائدها و سائقها، و مناخ ركابها، و محطّ رحالها، و من يقتل من أهلها قتلا، و من يموت منهم موتا. (2) و لو قد فقدتموني و نزلت بكم كرائه الأمور، و حوازب الخطوب، لأطرق كثير من السّائلين، و فشل كثير من المسؤولين، و ذلك إذا قلّصت حربكم، و شمّرت عن ساق، فكانت الدّنيا عليكم ضيقا، تستطيلون أيّام البلاء عليكم، حتّى يفتح اللّه لبقيّة الأبرار منكم. (3) إنّ الفتن إذا أقبلت شبّهت، و إذا أدبرت نبّهت، ينكرن كه راه نمايد صد كس را، و گم راه كند صد كس را مگر بياگاهانم شما را به آواز دهنده آن را كشنده آن و راننده آن، و جاى خوابانيدن اشتران آن، و جاى [بار بر] نهادن آن، و هر كس را كه بكشند از اهل او كشتنى و هر كه بميرد از ايشان مردنى. (2) و اگر بدرستى كه گم يابيد مرا و فرو آيد كراهتهاى كارها، و مصيبتهاى كارهاى درشت و بزرگ، هر آينه سر در پيش اندازد بسيار[ى] از سؤال كنندگان، و بىدل شود بسيار[ى] از سؤال كردگان، و آن چون كه با پس جهد حرب شما، و هاپژارد از ساقه حرب، پس باشد دنيا بر شما تنگ كه دراز شمريد و دانيد روزهاى بلا [را] بر شما، تا كه حكم كند خدا بر باز مانده مردان از شما. (3) بدرستى كه فتنه چون رو آورد ماننده باشد به حق، و چون رو بگرداند بياگاهاند [فساد خود را]، انكار