نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
مجاز طريقه، و بموضع الشّجا من مساغ ريقه. (1) أما و الّذي نفسي بيده، ليظهرنّ هؤلاء القوم عليكم، ليس لأنّهم أولى بالحقّ منكم، و لكن لإسراعهم إلى باطل صاحبهم، و إبطائكم عن حقّي. و لقد أصبحت الأمم تخاف ظلم رعاتها، و أصبحت أخاف ظلم رعيّتي (2) استنفرتكم للجهاد فلم تنفروا و أسمعتكم فلم تسمعوا، و دعوتكم سرّا و جهرا فلم تستجيبوا و نصحت لكم فلم تقبلوا. (3) شهود كغيّاب، و عبيد كأرباب أتلو عليكم الحكم فتنفرون منها، و أعظكم بالموعظة البالغة فتفرّقون عنها، و أحثّكم على جهاد جاى نگهبانان بر گذ[ر]گاه راه او، و به جايگاه اندوه و گلو گرفتن از جاى گذشت آب دهن او. (1) بدان و بحقّ آن خداى كه نفس من به دست اوست كه غلبه كنند اين گروه بنى اميّه بر شما، نيست كه ايشان اولىتر باشند به حق از شما، و ليكن براى شتاب كردن ايشان وا باطل صاحب ايشان، و درنگ كردن شما از حقّ من، و بدرستى كه گشتند امّتها كه مىترسيدند [از] ظلم و ستم حكّام[شان]، و گشتم من كه مىترسم [از] ظلم رعيّت خود. (2) طلب غزو كردم شما را براى جهاد پس غزا نكرديد، و بشنوانيدم شما را پس نشنيديد، و بخواندم شما را پنهان و آشكارا پس نكرديد اجابت، و نصيحت گفتم مر شما را پس قبول نكرديد. (3) گواهانيد شما همچو غايبان، و بندگانى همچو خداوندانى، مىخوانم بر شما حكمت را پس مىرميد شما از آن، و پند مىدهم شما را به موعظه تمام پس جدا مىشويد از آن، و بر مىافژولم شما را بر جهاد كردن اهل بغى و ستم پس نمىآيم بر