نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 - جلد 1

مصحح: عزیزالله جوینی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعرض لهم الأخطار، و لا تشخصهم الأسفار. (23) و أمّا أهل المعصية فأنزلهم شرّ دار، و غلّ الأيدي إلى الأعناق، و قرن النّواصي بالأقدام، و ألبسهم سرابيل القطران، و مقطّعات النّيران، في عذاب قد اشتدّ حرّه، و باب قد أطبق على أهله، في نار لها كلب و لجب، و لهب ساطع، و قصيف هائل، لا يظعن مقيمها و لا يفادى أسيرها، و لا تقصم كبولها. لا مدّة للدّار فتفنى، و لا أجل للقوم فيقضى. (24) منها في ذكر النبي صلى اللّه عليه و آله: قد حقّر الدّنيا و صغّرها، و أهون بها و هوّنها، و علم أنّ اللّه سبحانه زواها عنه اختيارا، و بسطها لغيره احتقارا. (25) فأعرض عن الدّنيا بقلبه، و أماط ذكرها من رنج‏ها، و رو نياور[د] مر ايشان را خطر و هلاكت، و نفرستد ايشان را سفرها. (23) و امّا اهل معصيت پس فرو آورد مر ايشان را به بدترين سرايى، و باز بندد دست‏ها را وا گردن‏ها، و مقرون دارد موى‏هاى پيشانى به قدم‏ها، و در پوشاند ايشان را به پيراهن‏هاى قطران، و پارهاى تقطيع كرده آتش‏ها، در عذابى بدرستى كه سخت بود گرمى آن، و درى كه در بسته‏اند بر اهل آن، در آتشى كه مر او را سخت حرص باشد و بانگ باشد، و زبانه بلند برشده، و آواز سخت هولناك، كوچ نكند مقيم او، و باز نخرند اسير آن را، و بنشكنند بندهاى آن را، نيست مدّت مر آن سرا را كه نيست شود، و نيست اجل مر آن قوم را پس بگذارند او را. (24) [بعضى از اين خطبه در صفت حضرت رسول است‏] بدرستى كه حقير كرد دنيا را و خرد شمرد آن را، و خوار داشت آن را و آسان فرا گرفت آن را، و دانست بدرستى كه خداى تعالى در نورديد دنيا را از او به برگزيدن، و بگسترانيد او را براى غير او [به‏] تحقير داشتن. (25) پس رو بگردانيد از دنيا به دل خود، و دور كرد ذكر او را از

/ 491