نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 - جلد 1

مصحح: عزیزالله جوینی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قلوبهم مخافته، حتّى أسهرت لياليهم، و أظمأت هواجرهم، فأخذوا الرّاحة بالنّصب، و الرّيّ بالظّمإ، و استقربوا الأجل فبادروا العمل، و كذّبوا الأمل فلاحظوا الأجل. (6) ثمّ إنّ الدّنيا دار فناء و عناء، و غير و عبر، فمن الفناء أنّ الدّهر موتّر قوسه، لا تخطى‏ء سهامه، و لا تؤسى جراحه. يرمي الحيّ بالموت، و الصّحيح بالسّقم، و النّاجي بالعطب. آكل لا يشبع، و شارب لا ينقع. (7) و من العناء أنّ المرء يجمع ما لا يأكل و يبني ما لا يسكن، ثمّ يخرج إلى اللّه لا مالا حمل، و لا بناء نقل (8) و من غيرها أنّك ترى المرحوم مغبوطا، و المغبوط مرحوما، ليس ذلك إلّا نعيما زلّ، حمايت كرد دوستان خدا را از حرام‏هاى او، و لازم كرد دل‏هاى ايشان را ترسيدن او را، تا كه بى‏خواب گردانيد شب‏هاى ايشان را به نماز، و تشنه گردانيد گرمگاه‏هاى ايشان را به روزه، پس فرا گرفتند راحت [آخرت‏] را به رنج و مشقّت، و سيرابى [شراب طهور را] به تشنگى، و نزديك شمردند اجل را، پس به پيشى گرفتند عمل را، و دروغ داشتند امل را پس نگرستند اجل را. (6) پس بدرستى كه دنيا خانه فنا است و رنج، و [محلّ‏] گرد بدن و عبرت‏ها، پس، از [جمله‏] فنا [آن است‏] بدرستى كه روزگار به زه كننده است كمان خود را، خطا نكند تيرهاى او، و مداوا و معالجه نكند جراحت‏هاى او را، مى‏اندازد زنده را، و تندرست را به رنجورى، و رستگار را به هلاكت، خورنده است كه سير نشود، و آشامنده [است‏] كه سيراب نشود. (7) و از [جمله‏] رنج، آن است بدرستى كه مرد جمع كند آنچه نخورد، و بنا نهد آنچه ساكن نشود و نباشد، پس بيرون آيد به [سوى‏] خدا نه مالى كه بردارد، و نه بنائى كه نقل كند.

(8) و از [جمله‏] گرديدن آن بدرستى كه بينى تو رحمت برده را پيژمان برده، و پژمان برده را رحمت برده، نيست آن جز نعمتى [كه‏] بلغزيد، و سختي[ى‏] كه فرود

/ 491