نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
و بؤسا نزل. (9) و من عبرها أنّ المرء يشرف على أمله فيقتطعه حضور أجله. فلا أمل يدرك، و لا مؤمّل يترك. فسبحان اللّه ما أغرّ سرورها و أظمأ ريّها و أضحى فيئها (10) لا جاء يردّ، و لا ماض يرتدّ.فسبحان اللّه، ما أقرب الحيّ من الميّت للحاقه به، و أبعد الميّت من الحيّ لانقطاعه عنه (11) إنّه ليس شيء بشرّ من الشّرّ إلّا عقابه، و ليس شيء بخير من الخير إلّا ثوابه. و كلّ شيء من الدّنيا سماعه أعظم من عيانه، و كلّ شيء من الآخرة عيانه أعظم من سماعه. فليكفكم من العيان السّماع.و من الغيب الخبر. (12) و اعلموا أنّ ما نقص من الدّنيا و زاد في الآخرة خير آمد. (9) و از عبرتهاى او [آن است] بدرستى كه مرد ديده ور مىشود بر اميد خود، پس ببرد و باز كند آن را حاضر شدن اجل او، پس نه اميد[ى] كه در يابند آن را، و نه اميد داشتهاى كه ترك كنند آن را، پس بىعيب و پاكى تو خدا چه فريفته است شادى او، و چه تشنه [كننده] است سيرابى او، و در آفتاب رونده است سايه او (10) نه آينده را رد كنند، و نه گذرنده باز گردد، پس پاكى و بى عيبى تو خدا چه نزديك شد زنده از مرده براى رسيدن او، و چه دور است مرده از زنده براى منقطع شدن او از او (11) نيست چيزى بدتر از بد جز عقوبت او، و نيست چيزى خير و بهتر از خير جز ثواب او، و هر چيزى از دنيا شنيدن او بزرگتر باشد از ديدن او، و هر چيزى از آخرت ديدن او بزرگتر باشد از شنيدن آن، [پس] بايد كه بس باشد شما را از ديدن [آخرت به] شنيدن [آن]، و از ناپيدا [به] خبر. (12) و بدانيد كه آنچه نقصان شد از دنيا و زيادت شد