نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
الحبّ إلى غير الحقّ، و مبغضّ مفرّط يذهب به البغض إلى غير الحقّ (5) و خير النّاس فيّ حالا النّمط الأوسط فالزموه، و الزموا السّواد الأعظم فإنّ يد اللّه مع الجماعة، و إيّاكم و الفرقة فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّيطان، كما أنّ الشّاذّ من الغنم للذّئب. (6) ألا من دعا إلى هذا الشّعار فاقتلوه، و لو كان تحت عمامتي هذه، فإنّما حكّم الحكمان ليحييا ما أحيا القرآن، و يميتا ما أمات القرآن، و إحياؤه الاجتماع عليه، و إماتته الافتراق عنه. فإن جرّنا القرآن إليهم زود [باشد كه] هلاك شوند در من دو صنف: [يكى] دوستى از حد تجاوز كنند[ه] كه ببرد او را دوستى [مفرط] به غير حقّ، و [ديگر] دشمنى كننده مقصّر كه ببرد او [را] دشمنى وا غير حقّ. (5) و بهترين مردمان در [حقّ] من [از جهت] حال، جماعت نوع و فنّ ميانه در محبّت و مودّت [است]، پس لازم داريد اين نوع را، و لازم داريد سواد بزرگتر، پس بدرستى كه رحمت و نعمت خدا بر جماعت است، و بپرهيزيد از فرقت و جدائى، پس بدرستى كه تنها شده از جماعت و مردمان مر شيطان راست، چنان كه بدرستى كه رميد[ه] و جدا شده از گوسفند مر گرگ را. (6) بدان هر كه بخواند وا اين شعار و لباس و علامت [خوارج كه آن فرقت و جدائى است] بكشيد او را و اگر باشد زير عمامه من، اين عمامه، بدرستى كه حاكم ساختهاند آن دو حاكم [را] تا زنده كنند آنچه زنده كرد قرآن، و بميرانند ايشان آنچه بميرانيد قرآن، و زنده گردانيدن ا[و] فراهم آمدن بر او [است]، و ميرانيدن [او] جدايى كردن از او، پس اگر بكشيد ما را قرآن و حكم كرد وا ايشان پس روى كنيم ايشان را، و اگر حكم