نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
فلا تستعجلوا ما هو كائن مرصد، و لا تستبطئوا ما يجيء به الغد.فكم من مستعجل بما إن أدركه ودّ أنّه لم يدركه. و ما أقرب اليوم من تباشير غد (1) يا قوم، هذا إبّان ورود كلّ موعود، و دنوّ من طلعة ما لا تعرفون. ألا و إنّ من أدركها منّا يسري فيها بسراج منير، و يحذو فيها على مثال الصّالحين، ليحلّ فيها ربقا، و يعتق فيها رقّا، و يصدع شعبا، و يشعب صدعا. (2) في سترة عن النّاس لا يبصر القائف أثره و لو تابع نظره. ثمّ ليشحذنّ فيها قوم شحذ القين النّصل. تجلى بالتّنزيل [راههاى راست را]، پس شتاب مكنيد آنچه او بودنى است ساخته است، و درنگ مشمريد از آنچه آرد آن را فردا، چند از شتاب كننده بدانچه را كه دريافت آن را، دوست دارد [كه] در نيافتى او را، و چه نزديك است امروز از علامات فردا (1) اى گروه [من] اين [است] هنگام وارد شدن هر وعده كرده[اى]، و نزديك آمدن از ديدن آنچه نمىشناسيد، بدان و بدرستى كه آن كس كه دريافت آن [واقعه] را- از ما [اهل بيت پيغمبر]- برود در [ميان] آن طلعت [و فتنه] به چراغى روشنى كنند[ه]، و برابرى كند در آن بر مثال صالحان، تا گشايد در آن طلعت بستگىها [را]، و آزاد گرداند بندگى را، و جدا گرداند جمعى باطل را، و جمع آورد جدا شد[ه] از حق را. (2) در پردهاى از مردمان [است كه] نبيند پى برنده اثر او را، و اگر [چه] پياپى دارد نظر خود را، پس تيز گردانند در آن طلعت [و فتنه] قومى [را] چون