نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
استسلم فأراح. (1) [هذا] ماء آجن، و لقمة يغصّ بها آكلها. و مجتني الثّمرة لغير وقت إيناعها كالزّارع بغير أرضه.فإن أقل يقولوا: حرص على الملك، و إن أسكت يقولوا: جزع عن الموت. (2) هيهات بعد اللّتيّا و الّتي و اللّه لابن أبي طالب آنس بالموت من الطّفل بثدي أمّه، بل اندمجت على مكنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية في الطّويّ البعيدة. (3) راحت افتاد هر كه برخاست به بال و پر، يا گردن نهاد پس با راحت افتاد. (1) [خلافت] آبى شور و لقمهاى [است] كه در گلو گيرد بدان خورنده آن را، و باز كننده ميوه مر غير وقت رسيدن آن چون زراعت كننده باشد به غير زمين خود، پس اگر گويم من [و مطالبه كنم] مىگويند: حريص است بر ملك و پادشاهى، و اگر خاموش شوم مىگويند: جزع مىكند از مرگ. (2) چه دور است پس از زحمت خرد و بزرگ [و] به خدا كه هر آينه پسر ابى طالب انس گيرندهتر است به موت از طفل به پستان مادر خود، بلكه [سبب ترك مطالبه خلافت آن است كه] در نورديدم بر علم پوشنده، اگر ظاهر كنم آن را هر آينه سخت جنبان شويد شما چون جنبان شدن ريسمانها در چاه دراز و دور. (3)