نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
الفتنة الرّجوف، و القاصمة الزّحوف، فتزيغ قلوب بعد استقامة، و تضلّ رجال بعد سلامة، و تختلف الأهواء عند هجومها، و تلتبس الآراء عند نجومها. (7) من أشرف لها قصمته، و من سعى فيها حطمته، يتكادمون فيها تكادم الحمر في العانة. (8) قد اضطرب معقود الحبل، و عمي وجه الأمر. تغيض فيها الحكمة، و تنطق فيها الظّلمة، و تدقّ أهل البدو بمسحلها، و ترضّهم بكلكلها. (9) يضيع في غبارها الوحدان، و يهلك في طريقها الرّكبان، ترد بمرّ القضاء، و تحلب عبيط الدّماء، و تثلم بر آينده [و طلوع كننده] سخت اضطراب نماينده، و شكننده خيزنده به جنگ، پس بگردد دلها [به سوى باطل] پس از راست ايستادن، و گمراه شوند مردانى پس از سلامتى، و مختلف شود مرادها نزديك ناگاه آمدن آن فتنه، پوشيده شود راىها نزديك ظاهر شدن آن فتنه. (7) هر كه ديده ور شود مر آن [فتنه] را بشكند او را، و هر كه سعى كرد در آن بكوبد [آن فتنه او را] و خرد كند، [مردمان] به دندان گيرند در آن فتنه يكديگر را چون دندان گرفتن خر دشتى در گلّه. (8) بدرستى كه متزلزل شد بسته ريسمان دين، و پنهان شد روى كار، اندك [شد] در او حكمت، و سخن گويند در آن ظالمان، و بكوبد [آن فتنه] اهل باديه را به حلقه لگام [آن]، و خرد كند ايشان را به سينه آن. (9) ضايع شود در غبار آن تنهايان، و هلاك شود در راه آن سواران، و وارد شود [فتنه] به تلخى قضا و بلا، و بدو شد تازه