نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
الظّلمة ترحة، و أولجوا فيه نقمة. فيومئذ لا يبقى لهم في السّماء عاذر، و لا في الأرض ناصر. (3) أصفيتم بالأمر غير أهله، و أوردتموه غير ورده، و سينتقم اللّه ممّن ظلم، مأكلا بمأكل، و مشربا بمشرب، من مطاعم العلقم، و مشارب الصّبر و المقر، و لباس شعار الخوف، و دثار السّيف. و إنّما هم مطايا الخطيئات و زوامل الآثام. (4) فأقسم، ثمّ أقسم، لتنخّمنّها أميّة من بعدي كما تلفظ النّخامة، ثمّ لا تذوقها و لا تتطعّم در آورند ظالمان اندوه و عقوبت [را در او]، و در برند در او كينه و عذاب، پس آن روز باقى نماند ظلمه را در آسمان عذر گوينده، و نه در زمين يارى دهنده. (3) برگزيديد شما به كار خلافت جز اهل آن را، و وارد آورديد آن را جز آبشخور او، و زود بود كه كينه كشد خدا از آن كس كه ظلم كرد، [به جاى] خورشى به خورشى، [به جاى] آبشخورى به آبشخورى، از جاى طعام دادن دواء تلخ و جاى آشاميدن صبر تلخ، و تلخى سخت، و پوشيدن جامه اندرونى ترس، و جامه بيرونى شمشير، و بدرستى كه ايشان پشتها و مراكب گناهان[اند]، و بر دارنده بزهها. (4) پس سوگند خور[م] من پس سوگند خورم من، هر آينه از دهن بيندازند خلافت را بنو اميّه از بعد من چنان كه بيندازند خلط از دهن، پس نچشند آن را و