نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
للشّاهد أن يرجع، و لا للغائب أن يختار. (3) ألا و إنّي أقاتل رجلين: رجلا ادّعى ما ليس له، و آخر منع الّذي عليه. (4) أوصيكم بتقوى اللّه فإنّها خير ما تواصى العباد به، و خير عواقب الأمور عند اللّه. و قد فتح باب الحرب بينكم و بين أهل القبلة، و لا يحمل هذا العلم إلّا أهل البصر و الصّبر و العلم بمواضع الحقّ.(5) فامضوا لما تؤمرون به، وقفوا عند ما تنهون عنه، تعيين]، پس نيست مر حاضر را كه باز گردد و نه مر غايب را كه اختيار كند [از براى خود ديگرى را]. (3) بدان بدرستى كه من مقاتله كنم با دو مرد: مردى كه دعوى كرد آنچه نيست مر او را [چون معاويه]، و ديگرى كه باز داشت آنك بر او است حقّى كه لازم است [چون طلحه و زبير]. (4) وصيّت مىكنم شما را به تقواى خدا، بدرستى كه آن بهترين آنچه وصيّت كنند بندگان را به آن، و بهترين عواقبها و كارها نزديك خدا [است]، و بد[ر]ستى كه بگشادهاند در حرب را ميان شما و ميان اهل قبله [كه مدّعيان اسلاماند]، و بر ندارند اين علم را جز اهل بصارت [و] بينايى، و [اهل] صبر بر جايگاه مكاره، و اهل علم به جاىهاى حق. (5) [پس] بگذريد [و به جا آوريد] مر آنچه مىفرمايند شما را به آن، و بايستيد نزديك آنچه نهى مىكنند از او، و تعجيل مكنيد در كارى تا كه بشناسيد حقّ را،