نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 - جلد 1

مصحح: عزیزالله جوینی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يكون لحقّه قضاء، و لشكره أداء، و إلى ثوابه مقرّبا، و لحسن مزيده موجبا. (1) و نستعين به استعانة راج لفضله، مؤمّل لنفعه، واثق بدفعه، معترف له بالطّول، مذعن له بالعمل و القول. و نؤمن به إيمان من رجاه موقنا، و أناب إليه مؤمنا، و خنع له مذعنا، و أخلص له موحّدا، و عظّمه ممجّدا، و لاذ به راغبا مجتهدا.

(2) لم يولد سبحانه فيكون في العزّ مشاركا، و لم يلد فيكون موروثا هالكا. و لم يتقدّمه وقت و لا زمان، و لم يتعاوره و لم يتداوله زيادة و لا نقصان بل ظهر للعقول بما أرانا من علامات التّدبير المتقن، و القضاء المبرم. (3) عطاء او، حمدى كه باشد براى حقّ او گزاردن، و مر شكر او را ادا كردن، [و] وا ثواب او نزديكى جوينده، و براى خوبى زيادتى نعمت [او] واجب داننده. (1) و يارى خواهيم به او يارى خواستن اميد دارنده مر فضل او را، اميد دارنده براى نفع او، اعتماد كنند[ه‏] به دفع [كردن‏] او [مضرّت و الم را]، مقرّ شونده مر او را به فضل، گردن نهنده مر او را به عمل و گفتار، و ايمان آوريم به او ايمان كسى كه اميد دارد [به‏] او [در حالى كه‏] يقين داننده [است ذات او را]، و باز گرد[د] به او [در وقتى كه‏] ايمان آورنده [است به او]، و فروتنى كرد مر او را گردن نهنده، و اخلاص ويژه كرد مر او را يكى گوينده، و بزرگ داشت كرد او را به بزرگى ياد كرده، پناه دهد به او رغبت كنند[ه‏] كوشش نماينده. (2) نزادند او را- منزّه است او- تا باشد در عزّت [والد خود] شركت كرده، و نزاد او تا باشد ميراث برنده از او [و هلاك شونده‏]، و پيش نبود او را وقتى و نه زمانى، و از يكديگر فا نگير[د] و در نيابد او را زيادتى و نه نقصانى، بلكه ظاهر شد مر عقل‏ها را بدانچه نمود ما را از علامت‏ها و نشانه‏هاى تدبير محكم كرده و استوار، و قضا و حكم محكم.

(3) پس از شواهد و نواظر خلق او خلق‏

/ 491