نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
من المال يورثه غيره. (10) ألا لا يعدلنّ أحدكم عن القرابة يرى بها الخصاصة أن يسدّها بالّذي لا يزيده إن أمسكه و لا ينقصه إن أهلكه. (11) و من يقبض يده عن عشيرته، فإنّما يقبض منه عنهم يد واحدة، و يقبض منهم عنه أيد كثيرة، و من تلن حاشيته يستدم من قومه المودّة. (12) قال السّيد رضى الله عنه: و ما أحسن المعنى الذي أراده عليه السلام بقوله: «و من يقبض يده عن عشيرته...» إلى تمام الكلام، فإن الممسك خيره عن عشيرته إنما يمسك نفع يد واحدة، فإذا احتاج إلى نصرهم، و اضطر إلى مرافدتهم، قعدوا عن نصره، و تثاقلوا عن معونته، فمنع ترافد الايدي الكثيرة، و تناهض الأقدام الجمّة از غير او. (10) بايد كه بنگردد يكى از شما از خويشاوندى كه بيند به آن قرابت درويشى، كه باز بندد آن خصاصت را بدانچه افزون نگرداند او را اگر امساك كند آن را، و نقصان نكند او را اگر خرج كند آن را. (11) و هر كه فراهم گيرد دست و نيكويى خود را از قبايل خود، بدرستى كه [گويى] با هم گيرد [او] از ايشان يك دست نيكويى، و فرا گيرند ايشان از او دستهاى بسيار، و هر كه نرم باشد جانب او، پيوسته دارد از قوم خود دوستى را. (12) [گفت سيد رضى، خدا از وى خشنود باد]: و چه خوب است معنى آنك خواست او يعنى امير [مؤمنان]، عليه السلام، به گفتار او: «و هر كه فراهم كرد دست خود را از قبايل خود»، و اتمام سخن. پس بدرستى كه باز دارنده خير و نفع خود از قبايل خود بدرستى كه باز دارد سود يك دست را. پس چون احتياج دارد وا يارى كردن ايشان، و بىچاره شود وا عطا دادن ايشان، بنشينند از نصرت كردن او، و گرانى كنند از يارى كردن او. پس باز دارند يارى دادن پياپى دستهاى بسيار را، و برخاستن قدمهاى بسيار را.