نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6 جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
فالنّاس على أربعة أصناف: منهم من لا يمنعه الفساد في الأرض إلّا مهانة نفسه، و كلال حدّه، و نضيض وفره. (3) و منهم المصلت بسيفه، و المعلن بسرّه، و المجلب بخيله رجله. (4) قد أشرط نفسه، و أوبق دينه لحطام ينتهزه، أو مقنب يقوده، أو منبر يفرعه و لبئس المتجر أن ترى الدّنيا لنفسك ثمنا، و ممّا لك عند اللّه عوضا (5) و منهم من يطلب الدّنيا بعمل الآخرة، و لا يطلب الآخرة بعمل الدّنيا، قد طأمن من شخصه، و قارب من پس آدميان بر چهار نوعاند: از ايشان كس است كه منع نكند [او را از] تباهى [كردن] در زمين، مگر حقارت و خوارى نفس او، و كندى تيز [فهمى] او، و اندكى مال او. (3) و از ايشان كشنده بود به شمشير خود، و آشكارا كننده به سرّ خود، و جمع كننده سواران و پيادگان خود (4). بدرستى كه علم ساخته باشد نفس خود را [از براى شرارت]، و هلاك كرده [باشد] دين خود را براى متاعى كه در ربايد او را، يا اسبانى [و] يا لشكر اندكى كه بكشد آن را، يا منبرى كه بر بالا رود به او.و بد بازرگانى[يى] است كه بينى دنيا را براى نفس خود بها، و از آنچه مر تراست عند اللّه عوض. (5) و از ايشان كسى بود كه جويد دنيا را به عمل آخرت، و نجويد آخرت را به عمل دنيا، بدرستى كه كوتاه شده باشد از شخص خود، و نزديك شده باشد از گام خود، و