قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مدح امير ناصرالدين قتلغ شاه





  • شب و شمع و شكر و بوى گل و باد بهار
    سبزه و آب گل افشان و صبوحى در باغ
    خوش بود خاصه كسى را كه توانايى هست
    نوبهار آمد و هنگام طرب در گلزار
    ساقيا خيز كه گل رشك رخ حورا شد
    مرده خواهد كه بجنبد به چنين وقت از جا
    كار مي ساز كه بي مى نتوان رفت به باغ
    بلبل شيفته مست است و گل و سرو و سمن
    باد نوروز سحرگه چو به بستان بگذشت
    چرب دستى فلك بين تو كه بي خامه و رنگ
    نقش بندى هوا باز نگه كن بر گل
    شكل غنچه است چو پيكان كه بود بر آتش
    گل نارست درخشنده چو ياقوتين جام
    طفل غنچه عرق آورده ز تب بر رخ از آن
    دى گل سرخ و سهى سرو رسيدند به هم
    گل همى گفت ترا نيست بر من قيمت
    گل ازو طيره شد و گفت كه اى بي معنى
    گويى آزادم و بر يك قدمى پيوسته
    سرو لرزان شد و زان طعنه به گل گفت كه من سالها بودم در باغ و نديدم رخ شهر
    سالها بودم در باغ و نديدم رخ شهر



  • مى و معشوق و دف و رود و نى و بوس و كنار
    ناله ى بلبل و آواز بت سيم عذار
    واى بر آنكه دلى دارد و آنهم افكار
    چه بهارى كه ز دلها ببرد صبر و قرار
    بوستان جنت و مى كور و طوبيست چنار
    كشته خواهد كه ز خون لاله كند با گلنار
    مست رو سوى چمن تات كند باغ نار
    نپسندند كه او مست بود ما هشيار
    گل صد برگ برون رست ز پيرامن خار
    كرد اطراف چمن را همه پر نقش و نگار
    كه دو صد دايره بر دايره زد بي پرگار
    برگ بيدست چو تيغى كه برآرد زنگار
    دانه ى نار چو لل و چو در جست انار
    مادر ابر همى اشك برو بارد زار
    در ميان آمدشان گفت و شنودى بسيار
    سرو مي گفت ترا نيست بر من مقدار
    دم خوبى زنى آخر به كدام استظهار
    دعوى رقص نمايى و ندارى رفتار
    پاى برجايم و همچون تو نيم دست گذار تو كه دوش آمدى امروز شدى در بازار
    تو كه دوش آمدى امروز شدى در بازار


/ 463