قصاید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصاید - نسخه متنی

محمد بن محمد اوحد الدین انوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در مذمت شعر و شاعرى و فضيلت علم و حكمت





  • اى برادر بشنوى رمزى ز شعر و شاعرى
    دان كه از كناس ناكس در ممالك چاره نيست
    زانكه گر حاجت فتد تا فضله اى را كم كنى
    كار خالد جز به جعفر كى شود هرگز تمام
    باز اگر شاعر نباشد هيچ نقصانى فتد
    آدمى را چون معونت شرط كار شركتست
    آن شنيدستى كه نهصد كس ببايد پيشه ور
    در ازاء آن اگر از تو نباشد ياريى
    تو جهان را كيستى تا بي معونت كار تو
    چون ندارى بر كسى حقى حقيقت دان كه هست
    از چه واجب شد بگو آخر بر اين آزادمرد
    او ترا كى گفت كاين كلپترها را جمع كن
    عمر خود خود مي كنى ضايع ازو تاوان مخواه
    عقل را در هر چه باشى پيشواى خويش ساز
    خود جز از بهر بقاى عدل ديگر بهر چيست
    من نيم در حكم خويش از كافريهاى سپهر
    دشمن جان من آمد شعر چندش پرورم
    شعر دانى چيست دور از روى تو حيض الرجال
    تا به معنى هاى بكرش ننگرى زيرا كه نيست گر مرا از شاعرى حاصل همين عارست و بس
    گر مرا از شاعرى حاصل همين عارست و بس



  • تا ز ما مشتى گداكس را به مردم نشمرى
    حاش لله تا ندارى اين سخن را سرسرى
    ناقلى بايد تو نتوانى كه خود بيرون برى
    زان يكى جولاهگى داند دگر برزيگرى
    در نظام عالم از روى خرد گر بنگرى
    نان ز كناسى خورد بهتر بود كز شاعرى
    تا تو نادانسته و بي آگهى نانى خورى
    آن نه نان خوردن بود دانى چه باشد مدبرى
    راست مي دارند از نعلين تا انگشترى
    هم تقاضا ريش گاوى هم هجا كون خرى
    اينكه مي خواهى ازو وانگه بدين مستكبرى
    تا ترا لازم شود چندين شكايت گسترى
    هم تو حاكم باش تا هم زانكه بفروشى خرى
    زانكه پيدا او كند بدبختى از نيك اخترى
    اين سياستها كه موروست از پيغمبرى
    ورنه در انكار من چه شاعرى چه كافرى
    اى مسلمانان فغان از دست دشمن پرورى
    قايلش گو خواه كيوان باش و خواهى مشترى
    حيض را در مبدا فطرت گزير از دخترى موجب توبه است و جاى آنكه ديوان بسترى
    موجب توبه است و جاى آنكه ديوان بسترى


/ 463